تشخیص زودهنگام و پیشرفت در درمان های اثربخش سرطان باعث افزایش طول عمر بیماران مبتلا به سرطان شده است. متاسفانه اغلب بهبود یافتگان علائم ناخوشایند بلند مدتی را تجربه می کنند که پس از اتمام درمان ظاهر می شوند و مدت ها تداوم می یابند. علاوه بر خستگی، درد دومین علامت شایع پس از درمان سرطان در بهبودیافتگان می باشد. شیوع بالای درد در بهبود یافتگان سرطان از جمله نگرانی های نیازمند توجه می باشد، چرا که درد بر کیفیت زندگی بیماران و کارکرد آنها در فعالیت های روزمره تاثیر قابل توجهی دارد. دریافت مداخلات توانبخشی در بهبود کیفیت زندگی این افراد ضروری و مفید خواهد بود.
ماهیت درد در بهبود یافتگان سرطان اغلب نوروپاتیک (عمدتا درد نوروپاتیک محیطی) است. سندرم های درد نوروپاتیک مرتبط با سرطان ممکن است شامل: درد نوروپاتیک ناشی از سرطان، درد نوروپاتیک ناشی از درمان سرطان ب اشد. علاوه بر درد نوروپاتیک نوع دیگری از درد که با عنوان درد نوسیسپتیو شناخته شده است ممکن است در بهبود یافتگان سرطان پدیدار شود. درد های نوسیسپتیو به دردهای ناشی از آسیبی که به بافت وارد می شود اطلاق می گردد.
به طور سنتی متخصصان توانبخشی در کلینیک ها عمدتا بر بهبود عملکرد عضلات و مفاصل بهبود یافتگان تمرکز دارند که به طور مثال شامل توانبخشی عملکرد اندام فوقانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان که عمل جراحی را پشت سر گذاشته اند، می باشد. علاوه بر مداخلاتی که بر بازتوانی عضلات و مفاصل تمرکز دارند، متخصصان کلینیک های توانبخشی می توانند سایر راهبردهای درمان درد مبتنی بر شواهد علمی و دانش جدید از ماهیت درد را نیز در فرایند های توانبخشی بهبودیافتگان در نظر بگیرند. در ادامه به چند مورد از این راهبردها اشاره خواهد شد:
آموزش بهبود یافتگان پس از درمان در مورد ماهیت و چیستی درد
بیشتر مداخلات آموزشی که در این زمینه وجود دارند بر مدیریت درد با استفاده از دارو درمانی (استفاده از مسکن ها) توجه کرده اند. می توان با بهره گیری از دانش جدید راجع به عملکرد سیستم عصبی انسان ها و چگونگی ادراک درد توضیحاتی در این زمینه به آموزش بیماران افزود. در جریان این آموزش ها بیماران یاد می گیرند که درد محصول نهایی مغز می باشد و در نتیجه ی تعاملات پیچیده ی فرایندهای سیستم عصبی مرکزی و سیستم عصبی محیطی شکل می گیرد. نتیجه ی ورودی های مختلف سیستم های عصبی مرکزی و محیطی منجر به ادراک تهدید در ما می شود که ما این تجربه را تحت عنوان درد می شناسیم و دانستن این حقیقت از آن جهت حائز اهمیت است که توجه داشته باشیم ادراک درد لزوما به معنای آسیب بافتی (درد نوسیسپتیو) نمی باشد. با علم به این موضوع ممکن است نگرانی بیمار کاهش یافته و به روش های سازگارانه تری با تجربه ی درد برخورد و تجربه ی خود را مدیریت کند.
برخورداری از آموزش دقیق پیرامون درد، گام اولیه و اساسی در مدیریت درد می باشد. اما لازم است تا پیگیری های دیگری شامل آموزش شیوه های اثربخش مدیریت استرس و همچنین گنجاندن فعالیت فیزیکی در برنامه ی توانبخشی بهبود یافتگان را نیز در نظر گرفت.
مدیریت استرس
برهم کنش های پیچیده ی سیستم عصبی و سیستم ایمنی در شرایطی که بیماران سطح بالایی از استرس را تجربه می کند، منجر به شکل گیری هایپرآلژزی یا پر دردی ناشی از استرس می شود. در هایپرآلژزی یا پردردی، تحریکات و لمس هایی که در حالت عادی ناراحتی مختصری ایجاد می کنند، باعث ایجاد درد شدید می گردند. با توجه به آنچه راجع به تاثیر استرس بر درد در بیماران و بهبودیافتگان سرطان می دانیم لازم است تا مکانیزم های مدیریت استرس بهبودیافتگان به دقت ارزیابی و سنجش شوند و آموزش مهارت ها و راهبردهای مدیریت استرس در برنامه های توانبخشی مدیریت درد کلینیک های بازتوانی ادغام شود.
مداخله ی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی از جمله مداخلات اثربخش در بیماران مبتلا به سرطان است. ناتوانی در مقابله ی درست با عوامل استرس زا در زندگی منجر به بروز مشکلات و اختلالات خواب می گردد و در مقابل مدیریت صحیح استرس منجر به بهبود کیفیت خواب در بیماران و بهبودیافتگان می شود.
خود مدیریتی خواب
در بیمارانی که درمان سرطان را پشت سرگذاشته اند یا حتی بزرگسالانی که در کودکی به سرطان مبتلا شده اند و هم اکنون بهبود یافته اند، کیفیت پایین خواب مشکلی رایج است. این حقیقت بیانگر این است که در صورتی که مشکلات و اختلالات خواب به درستی شناسایی نشوند و در نتیجه درمان لازم صورت نگیرد به صورت خود به خودی و در اثر گذر زمان برطرف نمی شوند. کیفیت پایین خواب بیماران مبتلا به سرطان که درمان را پشت سر گذاشته اند باعث آسیب به سلامت جسمانی ایشان و اضطراب می گردد. کیفیت پایین خواب با درد به ویژه سردرد در بهبود یافتگان سرطان مرتبط است.
در حالی که خواب کافی باعث بهبود عملکرد سیستم ایمنی بدن می شود، محرومیت از خواب منجر به بروز پاسخ های التهابی خفیف می گردد. حتی همین سطوح پایین فاکتورهای التهابی (ناشی از فعالیت سیستم ایمنی) بر عملکرد مغز تاثیر می گذارند که پیامد آن افزایش حساسیت به محرک های دردناک متعاقب محرومیت از خواب می باشد. افزایش حساسیت به درد و ادراک درد شدیدتر در بیمارانی که از درد مزمن رنج می برند، دیده شده است. دانش و درک ما از ارتباط بین کیفیت خواب و ادراک درد ضرورت این مساله را به ما یادآوری می کند که در توانبخشی بهبودیافتگان سرطان آموزش هایی به منظور ارائه دقیق این دانش و ارتباط داشته باشیم به صورتی که بیماران به این نتیجه برسند که لازم است مداخلاتی به منظور درمان اختلالات خواب خود نیز دریافت کنند.
درمان رفتاری شناختی، مداخله ای اثربخش با تاثیر بالا در بیماران مبتلا به سرطان که درمان را پشت سر گذاشته اند می باشد.
تمرین درمانی (Exercise Therapy)
تمرین درمانی مداخله ای اثربخش در بهبود کیفیت زندگی بهبود یافتگان از سرطان می باشد. ارزیابی های سیستمی پیرامون تاثیر تمرین درمانی بر دغدغه هایی که بیماران مبتلا به سرطان با آنها مواجهه هستند، شامل خستگی، خواب و مشکلات خلقی، این مداخله را در تسکین و رفع این علائم اثربخش دانسته اند. علاوه بر مزایایی که بدان ها اشاره شد این تمرین ها باعث کاهش شدت درد نیز در بهبود یافتگان می گردد.